کد مطلب:235196 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:284

پایان نیست
خورشید در آسمانی صاف و زلال نورافشانی می كرد، ولی پاره هایی ابری در این سو و آن سو پراكنده شده بود. بادها دست از وزیدن برداشت و در تاریكی شب برف ها را با خود برد.

سید محمد كت خود را بر تن كرد تا در دروازه ی حرم بایستد، در حالی كه خورشید با تشعشعات نورانیش گلدسته ها و گنبدها را فراگرفته بود. محمد همچنان تحت تأثیر رؤیا بود... و همچنان آن آوای فرشته وار كه در عالم رؤیا شنیده بود، در اعماق برافروخته اش می پیچید... زائران اهل قم وارد حرم می شدند... و برخی سلام می دادند و به سمت گنبد حركت می كردند... نزدیك در گاه مسافرانی كه لباس های پشمین بر تن داشتند، نشسته بودند و چای می نوشیدند و سخن می گفتند. یكی از آنان در حالی كه سرش را تكان می داد، گفت: - چگونه از سیده معصومه به خاطر كار شب گذشته اش تشكر كنم؟ - كولاك شدید و خشنی بود... و راه را بر ما نامعلوم ساخته بود. - اگر روشن شدن گلدسته ها چند دقیقه ای به تأخیر می افتاد، هلاك شده



[ صفحه 334]



بودیم. [1] .

- ناگاه نوری را دیدم كه شبیه فانوس بنادر نورافشانی می كرد... - دوست من! اهل بیت بندرگاه گمراهان هستند. - فردا برای زیارت برادرش امام رضا (علیه السلام) به مشهد روانه خواهیم شد. - بگذار چند روزی را در ضیافت حضرت معصومه سپری كنیم، آنگاه بر خداوند توكل می كنیم... رضوی در حالی كه تحت تأثیر گفته های این مسافران قرار گرفته بود، به حرف های آنان گوش می كرد و در حالی كه دیدگانش آكنده از اشك شده بود، گفت: - برادرانم! من همان كسی هستم كه چراغ گلدسته ها را روشن كردم... من خودم این كار را نكردم... در عالم رؤیا زن جوانی را همچون حوری دیدم كه نور، وجودش را فراگرفته بود. مرا مورد خطاب قرار داد و گفت: - برخیز! و گلدسته ها را روشن كن! سه مرتبه این سخن را تكرار كرد. مسافر با تعجب فریاد زد: - یعنی گلدسته ها در چنین ساعتی روشن نمی شوند؟ رضوی پاسخ داد: - نه... ما پیش از نیمه شب چراغ گلدسته ها را خاموش می كنیم و یك



[ صفحه 335]



ساعت به طلوع خورشید مانده، آن ها را دوباره روشن می كنیم! اشك ها از روی عشق و محبت و خشوع بر گونه ها غلتید... و سید محمد رضوی جزئیات این كرامت را ثبت كرد... در هر سال و هرگاه آن خاطره ی گرم و پرشور را به یاد می آورد... محمد چراغ های گلدسته ها... را به آن مناسبت روشن می كرد... در آن ساعات، در هر سال هنگامی كه برف می بارید... برف های پربارش بهمن ماه مسافران، مشاهده می كنند كه گلدسته ها همچون فانوس بندر نورافشانی می كنند پایان 15 رمضان الكریم 1419 ه


[1] كريمه ي اهل بيت، ص 273.